
رپ واسش یه مکتبه که توش باید از دردهای مردم گفت، اونم بدون توهین. موسیقی: «سرکوب» از یاس، «طلاق» از سندی، «اینجا تهرانه» از هیچکس، «دیوونه ۲» از رضا پیشرو، «نامهای به رئیس جمهور» از بهرام، «گناهمون» از علی اف.جی و اینفیمس، «دیس رضا پیشرو برای زدبازی»، «سیگار صورتی» از زدبازی، «گریه داره» از هیچکس، «شاهکش» از حمید صفت، «ادامه می دم» از یاس
پشت صحنه
این اپیزود پشت صحنهای ندارد.
متن اپیزود
اپیزود هشتم: رپ مکتب
پنجشنبه غروب بود، روی باند مشکی تازهاش نشسته بود و داشت میکروفون بهدست به آدمایی نگاه میکرد که به طرف عمارت باغ فردوس میرفتن یا برمیگشتن. باند و میکروفون رو یکی دو روزی بود خریده بود. رویاش این بود که تو خیابون رپ کنه و رپش رو همه بشنون حتی خونوادهها. میگفت وقتشه که رپ رو بیاریم بین مردم. تو همین فکرا بود که دو تا سرباز نیروی انتظامی اومدن طرفش. یکی از سربازا اومد سمتش. دل تو دلش نبود. بالاخره پول داده بود بالای این وسایل. چند ماه با یکی از دوستاش کار کرده بودن تا تونسته بودن بخرنش. سرباز اومد جلوتر و با یه لبخند گفت داداش میکروفونت کار میکنه؟ گفت، آره داداش. گفت میشه باهاش خوند؟ میکروفون رو داد دست سربازه. سرباز هم شروع کرد به بیت باکس زدن. انصافا هم خیلی کارش خوب بود. عدهای که کنجکاو شده بودند، کمکم دورشون حلقه زدن. بعد یه جوون از بین جمعیت گفت، داداش منم میتونم ساز بزنم؟ بعد یه بانجو از ساکش درآورد و همراه بیتباکس سرباز شروع کرد به ساز زدن. یه ترکیب جالبی شده بود. یه جور رپ سنتی. جوون خودش هم شروع کرد به رپ کردن. بعد از اینکه آهنگش تموم شد، یه نفر از بین جمعیت گفت که آقا میشه منم رپ کنم؟ گفت، آره داداش. بعد میکروفون رو داد بهش و میکروفون چند بار دیگه هم بین چند نفر دیگه دست به دست شد که اونا هم آهنگ خوندن. تو چند دقیقه یه کنسرت خیابونی راه افتاد که تماشاچیاش رهگذرای عادی بودند. همین یه ایده شد تو ذهن این جوون و این شد که کنسرت دوباره برپا شد و به رپرها میکروفون داد تا تو خیابون واسه مردم عادی بخونن. واسشم فرق نمی کرد رپره دختر باشه یا پسر اما هرکسی برای اینکه میکروفون بهش برسه باید دو تا شرط رو روعایت میکرد: تو رپش فحش نده و سیاسی هم نخونه. خلاصه که با یکی دو تا از همون رپرها عزمشون رو جزم کردن تا پنجشنبهی هفته بعد با آمادگی بیشتر همین بساط رو راه بندازن و اینجوری بود که یه گروهی شکل گرفت به اسم رپ مکتب.
این جوون، اسمش مهیاره. ۲۸ سالشه و عشق رپ. خودش میگه خیلی سختی کشیده تو زندگیش و رپ در واقع یه راهی بوده برای اینکه این رنج و سختیش رو به گوش دیگرون برسونه. واسه همین وارد دنیای رپ میشه و بابت این عشقش هم خیلی تاوان داده. همون اولا که بحث محلهگرایی تو رپ فارسی شروع میشه، حس کرد انگار با این فضاها راحت نیست. میگه دوست نداشتم آدما جلوی هم وایسن و شروع کنن به فحش دادن. چرا دور هم جمع نشیم و بدون اینکه به هم توهین کنیم، شروع کنیم به رپ کردن و حرفامون رو بزنیم و دیگران هم گوشش کنن.
خیلیها معتقدن که رپ فارسی بعد از سفرش از محلههای سیاهپوستان آمریکا به ایران از اصل خودش که یه جور موسیقی اعتراضی طبقات عمدتا فرودست نسبت به نابسامانیها و بیعدالتیهای جامعه بود، تهی شده. این افراد اکثرا میگن خاستگاه رپ، اعتراضه و برای این اعتراضش هیچ حد و مرزی نمیشناسه. این نگاه بیشتر از نگاهی جامعهشناختی میاد. اگه بخوایم اینجوری به رپ نگاه کنیم اساسا رپ رو باید عنصری از یه خردهفرهنگ بدونیم: خردهفرهنگ هیپهاپ. عناصر دیگهی این خردهفرهنگ، نقاشیهای دیواری، رقص بریک، دیجی و اسکیتبوردینگه. تفاوت خردهفرهنگ و فرهنگ اینه که فرهنگ، همسو با جریان اصلیه و در راستای هنجارها و ارزشهای متعارف حرکت میکنه. ولی خردهفرهنگ از جنس مقاومته و سعی داره ساختارها رو متزلزل کنه یا از هم بپاشه. این مقاومت یه مقاومت نمادینه که میتونه خیلی هم خودآگاهانه نباشه و از خلال فرهنگ عمل میکنه. بنابر این نگاه هرگونه پذیرش محدودیت در برابر جریان سرمایهداری یا حتی دولت یعنی اینکه رپ از اصلش خالی شده و در واقع دیگه هیچ ابهت و نفوذی نداره.
باتوجه به مشکلات مجوز و فشار بر رپرها تو ایران، رپ عمدتا از طریق اینترنت توزیع و شنیده شده. برای همین آمار دقیقی درباره تعداد رپرها و اینکه اولین رپرهای فارسی چه کسانی بودند، وجود نداره. اما چیزی که تقریبا همه در موردش همنظرن، اینه که رپ فارسی اواخر دهه ۷۰ شروع شد و اوایل دهه ۸۰ جدی شد و شنیده شد و یه سری رپرها بیشتر از دیگران شناخته میشن و بیشترین تاثیر رو تو این جریان دارن مثلا سروش لشکری با اسم مستعار هیچکس و گروه دو نفره یاشار و شایان، یا یاسر بختیاری که به اسم یاس میشناسیمش که اینا رسما از عنوان رپر برای معرفی خودشون استفاده میکردن. با گسترش این سبک تو دهه ۸۰ و ۹۰ تعداد زیادی از جوونای آماتور و بعضا مستعد وارد این حوزه شدن و تو این مدت تعداد خیلی زیادی رپ فارسی تولید شد اما تعداد رپرهایی که ثابت و حرفهای تو این حوزه موندن و کار کردن هنوز نسبتا محدوده . شاید بشه یکی از دلایل این فراگیری موقت رپ رو تولید نسبتا ارزون موزیک رپ دونست. اما اگه از بحث مبدا رپ فارسی که بگذریم، به نظر میرسه ، این موج، دورههای مختلفی رو پشت سر گذاشته و متاثر از شرایط جامعه تغییر کرده. شاهین که به اتفاق دوستش کامران پادکست آمپاژ رو در مورد موسیقی تولید میکنن، معتقده رپ فارسی از دههی هشتاد که کارش رو شروع کرد تا امروز، چند دورهی مشخص داشته.
اما رپ فاسی جدا از مشکلات درونی با یه معضل دیگه که شاید اسمش رو بشه گذاشت گفتمان رسمی هم مواجهه. منظور از گفتمان رسمی الزاما نهادهای رسمی حکومتی نیستن. البته اونا رو هم نباید نادیده گرفت ولی خب خیلی از موسیقیدانهای جریان اصلی موسیقی که سلیقهی عمومی امروز جامعه رو شکل میدن هم زیاد نظر مثبتی به این نوع موسیقی ندارن و حتی خیلیهاشون حتی اگر با این ژانر سر دوستی داشته باشن معتقدن که رپ در زبان فارسی زیاد جدی نیست. بعضیهاشون تا جایی پیش میرن که معتقدن اصلا رپ موزیک نیست. میگن این نوع موسیقی با فرهنگ ایرانی هیچ نسبتی نداره چون مثلا هر کسی میتونه یه ساعته متنش رو آماده کنه و بخونش. یه سری هم از زاویهی فرهنگ والا و فاخر به این موسیقی نگاه میکنن و معتقدن که ملودیهایی که تو رپ به کار میره «غنی» نیست و بیشتر ریتم برای رپرا مهمه و خلاصه اینکه به نظر این افراد، رپ، سطحیه.
اما اینکه چقدر میشه این انتقادات رو جدی گرفت هم جای بحث داره. به هر حال نظرات در مورد هنر موسیقی متفاوته. درسته که رپهای تولیدشده خیلیهاشون اسلوب مشخصی ندارن اما بینشون کارهای درست و درمون هم تولید شده. در مورد اینکه تعداد نُتها تو رپ کمه هم میشه بحث کرد. اما کم بودن نتها به خودی خود ضعف نیست همونطور که زیاد بودنش هم نقطهی قوت محسوب نمیشه. در مورد ادبیات رپ هم باید گفت تو این موزیک همونقدر اشعار ضعیف هست که تو مثلا موسیقی پاپ هست. اینو هم در نظر بگیریم که بالاخره این موسیقی هنوز تو ایران نسبتا نوپاست و قدمتش خیلی کمتر از موزیک سنتی و پاپه.
جدای از این انتقادایی که به صورت غیرمستقیم تو زیرزمینی موندن رپ بیتاثیر نبودن، چیزی که مسلمه اینه که رپ فارسی اول با موزیسینهای ایرانی اون ور آب زبون باز کرد اما در نهایت به ابزاری در خدمت طبقهی محروم جامعه تبدیل شد برای فریاد کردن مشکلاتش. این طبقهی عصبانی که آموزشهای آکادمیک نداشتن تو رپ با داد و فریاد از رنجهاشون می خوندن. همین باعث شد که شروع رپ در ایران بالاجبار زیرزمینی باشه. اصلا یه سری از رپرها دوست ندارن مجوز بگیرن و دوست دارن ادبیات متفاوت خودشون رو داشته باشن ولو اینکه مردم هم اونا رو گوش نکنن. البته اینجا هم باید یه تفاوتی گذاشت بین رپرهای غیرمجاز اصیل و خیلیها دیگه که فقط ادا اطوار دارن. البته اواسط دهه ۸۰ بود که یه موج جدیدی وارد رپ فارسی شد و اصطلاحا شش و هشت وارد رپ شد و همین باعث شد که یه مدت بعضی از قدیمیهای رپ کار نکردن چون معتقد بودن ذات رپ اعتراضه و با ورود شش و هشت رپ دیگه زرد شده. البته یه سریشون هم تن دادن به این موج جدید. دلایل مختلفی هم داشت این کارشون. به نظرم مهمترینش بیانگیزگی بود و اونا به این نتیجه رسیدن که بهتره برن تو کار بیزینس.
اما رپ فارسی هم مثل هر پدیدهی دیگهای که از اون طرف وارد شده، بالا و پایین خودش رو داره و شاید بشه دربارهاش یه پیشبینیهایی کرد اما به نظر میاد که هنوز یه ژانر نسبتا جدید تو ایرانه و به نظر میرسه که هنوز خیلی راه داره برای رفتن. هنوزم رپرهایی مثل یاس دارند تلاش میکنن این مسیر رو پیشببرن و رپ رو از زیر زمین بیارن روی زمین. یاس و رپرهایی مثل اون انگار دارند تلاش میکنن یه راه میانهای رو بین رپ زیرزمینی خشن و رپ شش و هشتی باز کنن و معتقد رپ یه ذاتی داره که همون فریاد زدن معضلات زیرپوستی جامعه س و برای این کار برخلاف رپ زیرزمینی تلاش میکنن موجهتر بخونن. هرچند شاید در این چارچوب موجه به نظر بعضیها، یه سری چیزا ممکنه از دست بره، اما این رپرها معتقدن حداقلش اینه که معضلات بازگو میشن و مردم بیشتری راغب میشن که رپ گوش کنن.
همون اواسط دهه هشتاد بود که رپ فارسی پاش به تلویزیون هم باز شد، با صدای رضا عطاران تو سریال « متهم گریخت» تو سال ۱۳۸۵. همینطور وزارت ارشاد با دادن مجوز به آلبوم «اسکناس» با صدای شاهکار بینش پژوه تو دههی ۸۰ و آلبومی با صدای کاوه عابدین تو دههی نود به این نوع موسیقی با عنوان من درآوردی «گفتاواز» تن داد. این عنوان رو وزارت ارشاد تو سال ۹۳ مطرح کرد و به نظر میرسید هدف این بود که رپرها به جریان اصلی موسیقی و به نوعی موسیقی خنثی روی بیارن که در راستای سرگرمی صرفه و از موزیک زیرزمینی و خشن که بعضا محتوای اعتراضی داره دور بشن. البته این عنوان هم مثل خیلی عناوین رسمی دیگه هیچ وقت فراگیر نشد و جز تو احکام و نامههای اداری، هیچوقت از طرف مردم و رپرها و اهالی هیپ هاپ مورد پذیرش قرار نگرفت. در اکثر موارد این سیاستهای از بالا به پایین که سیاستمدارا بهش فرهنگسازی میگن جواب نداده. اینم بگیم که این اواخر صدای حمید صفت رو فیلم شاهکش پای رپ رو به طور جدی به سینمای ایران باز کرد.
اما اصیل یا غیراصیل، رپ فارسی انگار داره دورههای مختلفی رو تجربه میکنه و با توجه به عمر کمش به نظر میرسه هنوز به یه جایگاه ثابتی نرسیده که بشه در موردش نظر مشخصی داد. مهیار هنوزم هر پنجشنبه بساطش رو پهن میکنه اما نه دیگه تو خیابون باغ فردوس که چند وقتیه نیرو انتظامی اونجا رو قرق کرده و درست جایی که رپ مکتب برپا میشد یه کیوسک زده. مهیار یکی دو جلسهای رپ مکتب رو برد توی پیست اسکی پارک نهجالبلاغه ولی چون دوست داره توی محلهی خودش این کار رو بکنه و از طرفی هم اونجا خیلی خونوادهها نمیان قصد داره جای جدیدی برای این کار پیدا کنه.
موقعیت
این اپیزود موقعیتی ندارد.