
شاید شبیه یه مرکز خرید، سینما یا مرکز همایشها باشه، یا شبیه یه بازداشتگاه توی قلب تهران، اونهم چسبیده به تئاتر شهر و پارک دانشجو. غریبه، داستان ساختمون عجیبوغریب و پرحرفوحدیثیه که سر زمینش بیست ساله دعواست و این دعوا هنوز هم ادامه داره! چجوری این ساختمون سعی میکنه توی نبرد فضاها پیروز بشه؟ موسیقی: «سفید» از «زبیگنیف پرایزنر»
مطالب تکمیلی
پشت صحنه
این اپیزود پشت صحنهای ندارد.
متن اپیزود
اپیزود نهم - غریبه
یه تابلوی زرد رنگ روی دیوار بود که روش نوشته بود: «تخفیفِ پنجاه درصدیِ کتاب وَ بازیهای فکری.» آفتابِ تندِ خرداد افتاده بود روی بخشی از بساط کتاباش که اونا رو رو پهن کرده بود روی چند ردیف از میزهای باریک و طولانیِ توی دالونِ ورودی یه ساختمون. ساختمونی که بهش میگن مسجد ولی به همهچی شباهت داره جز چیزی که روی دیوارش نوشته شده بود یعنی: «مسجد وَ مجتمعِ فرهنگی ـ مذهبی». دیوارهای بلند و سیمانی و راهروهای باریک و طولانیش، آدم رو یادِ زندان یا بازداشتگاه مینداخت. اون هم با اون درِ فلزی بزرگ و سنگین که بیشباهت به درِ قلعهی خیبر نبود. بهش گفتیم «میخوایم بریم تو مسجد. از اینجا راه داره؟» گفت «اینجا چیزی نیست. مسجد میخواین برین باید از درِ سمتِ تئاتر شهر برین!» سرِ صحبت باز شد. از درگیریهایی که شخصی به اسم «میر حیدر» برای راه انداختن این ساختمون داشت حرف زد. درگیریهایی که هنوز که هنوزه بعد شاید بیست سال بعد از کلنگزنیش ادامه داره.
در ورودی مسجد، سمتِ ضلع کناریش قرار گرفته یعنی روبروی ضلعِ جنوبی ساختمونِ تئاتر شهر، یعنی درست جایی که یک از اضلاع این ساختمون، با اون هیبتِ خاصش به سمت زمین شیب پیدا میکنه. روی دیوارِ همون ضلع با یه تابلو مواجه میشیم که روش نوشته: «ورودی مسجد حضرت ولیعصر/نماز جماعت برپاست». ساختمونِ مسجد، ۲۲ بهمنِ سال ۹۸ افتتاح شده اما هنوز یه جورایی نیمه کارهست. از سیستم گرمایشی و سرمایشی بگیرید تا سرویسهای بهداشتی و نماز جماعت جلوی همون در اصلی یعنی کف ورودی ساختمون برگزار میشه. یعنی همون تیکه رو از این موکتهای با طرح سجاده پهن کردهاند و یه جامهری و یه دونه محراب پیشساختهی موقتی: والسلام. در ورودی هم که از این درهای شیشهای چشمیه شکسته که بعدا میگیم چی شد که به این روز افتاد. کلی اعلامیه و نامههای اداری و عکس پشت درهای شیشهای نصب شدن که خودش موید تفاوت این مسجد با مساجد دیگه است. کاغذهایی که هم یه تاریخچهای از این ساختمون رو نشون میدن وَ هم حاشیهها و جنجالهایی که از سال ۸۲ حول این مسجد بوده و هنوز هم ادامه داره. تو این نامههایی که بیشتر به یه جنگ اداری شبیهن، یه اسم بیشتر از همه خودنمایی میکنه: «حجت الاسلام و المسلین سید حیدر جعفری» یا «میرحیدر». میرحیدر که بین طرفداراش و نمازگزارای مسجد به حاجی معروفه تو این نامهها با عنوان «امام جماعت و امینِ سازمان اوقاف و امور خیریه» ازش یاد میشه و گاهی هم «مدیر مسجد». دعوا (یعنی یکی از دعواها البته که دعوا زیاد داره این مسجد)، یکی از این دعواها دعوای شهرداری با میرحیدر و نمازگزاراس. چون توی این چند سال اخیر مدیرای شهری تهران خیلی عوض شدهاند، هرازگاهی پروژهی مسجد رو میخوابوندن و به شکایات و اعتراضات نمازگزارا توجه نمیکردن. کنار این نامهها و اسناد و مدارک، چند تا هم عکس هست از زمان کلنگزنی مسجد که خب جالبه! یه مراسم کوچیک اما رسمی با حضور نمایندهی رهبری یعنی «حجت الاسلام محمدی گلپایگانی»، و همینطور یه سری از مسئولین و مردم. از چهرههای سیاسیِ اون دوره که به چشم میاد، محمود احمدی نژاده که شهردار بوده که با همون کاپشن بهاری همیشگیاش روی یه صندلی نشسته و ناظر این مراسمه.
میرحیدر که تو دههی شصت یه دوره هم نمایندهی مجلس بوده مدام گله داره که هیچ نهادی پیگیر کار این مسجد نیست. میر حیدر بیشتر از ۳۰ ساله که امام جماعته. قبل از افتتاح این مسجد، تو یه چادر و بعدا هم توی یه کانکس نماز رو برگزار میکرد. الان هم که گفتیم همون محوطهی جلوی در ورودی که شبیه یه نمازخونهی سرراهیه بیشتر تا مسجد! در مورد زمین این بنا هم خب طبیعتا حرفوحدیث زیاده. یه روایت میگه قبل از انقلاب این منطقه یعنی محل فعلی تئاترشهر و اطرافش جایی بوده به اسم «کافه شهرداری». یه مکان تفریحی برای مردم بوده وَ خب تحت نظر و مالکیت رادیو و تلویزیون ملی. بعدها که تئاتر شهر ساخته شد زمین کنارش، بهعنوان پارکینگِ مجموعه استفاده میشده. مساحت این پارکینگ هم حدود ۳۸۵۰ متر مربع بوده. بعد انقلاب وقتی ساختار کاری صداوسیما عوض میشه و دیگه توی این ساختار جدید واحدی به اسم نمایش برای تولید تئاتر وجود نداشته، تئاتر شهر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل میشه و خب با وجود این تغییر همچنان زمین کنار تئاتر شهر برای پارکینگ این مجموعه استفاده میشد. مجید جعفری مدیر سابق تئاتر شهر میگه ، زمانی که تصمیم به ساخت پارکینگ طبقاتی گرفته شد، یک روز یهو دیدیم که یه اتاقکی اونجا پیداش شد. اول کسی توجهی نکرده به این اتاقک معلوم هم نبود برای چیه. اما به مرور اتاقک بزرگتر شد و آقایی آمد اونجا نماز خوند. که خب منظورش همین میرحیدر خودمونه! بعد دیگران هم اومدن و توی همون اتاقک اقتدا کردن به این آقا وَ نماز جماعت راه افتاد! آقای جعفری میگه بعد از این اتفاق کم کم شایعه شد که اینجا قراره مسجد ساخته بشه و تئاتر شهر هم سالن اجتماعاتش میشه.
خیلی از اهالی تئاتر صریحاً مخالفت خودشون رو با احداث مسجد تو این محل اعلام کردند. حرفشون هم این بود: میگفتند اینجا یعنی کنار تئاتر شهر جای ساختن مسجد نیست. میگفتن از یه طرف مسجد اگه بخواد اینجا ساخته بشه خب طبیعتا به خاطر ارتفاعش پی عمیقی هم باید داشته باشه و کندن پی عمیق کنار ساختمونی مثل تئاتر شهر یعنی یه تهدید بزرگ برای یه اثر هنری و پاتوق فرهنگی! از طرفی هم بحث نمای تئاتر شهر مد نظرشون بود که از شهرداری شاکی بودن که از یه طرف داری روبروی ساختمون تئاتر شهر مترو میزنی از یه طرف هم داری این مسجد رو میسازی اینجا: دیگه چی میمونه از این ساختمون؟! بعد هم میگفتن که بابا جان تو همین محدودهی اطرافِ تئاتر شهر همین حالا چهار تا مسجد هست خب اضافهکردن یه مسجد دیگه به تعداد مساجد بعضاً خالی تهران اضافهکردن چه دردی رو دوا میکنه؟ اما خب هرجوری که بود خیلی از هنرمندا راضی شدند (که حالا جلوتر میگیم چجوری راضیشون کردند و کی راضیشون کرد و اینها) خلاصه ساختوساز مسجد شروع شد و اتفاقاً چنان پِی عمیقی هم زدند که سالن قشقایی تئاتر شهر هم آسیب دید!
روایتِ میرحیدر البته فرق میکنه. میرحیدر میگه قبل از احداث این مسجد هم این جا مسجد بوده و زمین وقف مسجده و حتی صیغهی مسجد هم برای این زمین خونده بودند. برایناساس، زمین مال مهندسی بوده به نام آقای مدد که قبل از انقلاب میخواستن زمین رو ازش بگیرن و اونم نداده و حتی به همین خاطر زندان هم افتاده. بعد از انقلاب، مدتی معاون شهردار بوده این آقای مدد و خودش زمین را وقف مسجد کرده و یه کانکس ساخته شده که امروز جای خودش رو به این ساختمون داده. میر حیدر میگه ۱۵ سال تو این کانکس نماز خونده.
ماجرا از وقتی شروع میشه که شهرداری میاد میگه آقا این پروژه خیلی بزرگه و ما میسازیمش! ظاهرا نقشهی اولیهی مسجد گنبد و مناره داشته باشه یعنی یه جورایی سنتی باشه شبیه اون چیزی که اکثر ما از یه مسجد انتظار داریم! قرار هم بوده سه طبقه پارکینگ و سالن کنفرانس بزرگی هم داشته باشد اما حاصل کار میشه این ساختمون مدرن و عجیبی که هیچ شباهتی به مساجد با سبک هنر اسلامی نداره و به قول خیلیها به همه چیز شبیهه جز مسجد. شاید شبیه یه پاساژ باشه یا مرکز فرهنگی و سالن همایش یا حتا بازداشتگاه چمیدونم زندان حتا! ولی خب وقتی میشنویم که این مسجده واقعاً تعجب میکنیم!
این بنا هفت طبقه داره و کلا ارتقاعش ۳۲ متره که فقط ۲۰ مترش روی زمینه. چندتا نمازخونهی بزرگ داره با مراکز فرهنگی و یه مکان اقامت برای امام جماعت و فضای پارکینگ. در هر صورت خیلی از گروههای مذهبی معتقدند که طراحی جدید در واقع یه نوع توهین به معماری اسلامیه. مثلا وب سایت مشرق نیوز تو یه گزارش نوشته که این مسجد رو اینجوری ساختهاند که ارتفاعش از تئاتر شهر بالا نزنه! توی گزارش این رو هم نوشته که معماری این ساختمون پست مدرنه و هیچ ربطی به مسجد نداره و در واقع یه جورایی مسجد رو قربانی تئاتر شهر کردهان. میر حیدر هم میگه نقشهی اصلی مسجد ایرانی و اسلامی بود اما بعد شد غربی.
حالا ببینیم چی شد که طرح اولیهی مسجد سنتی که زمان شهرداریِ احمدینژاد قرار بود رفیقِ گرمابهوگلستانِ احمدینژاد بسازه با اومدن قالیباف منتفی شد و جای خودش رو داد به یه ساختمون با معماری مدرن که شرکتی به اسم فلوویید موشن طراحیش کرد!
ماجرا از این قراره که وقتی قرار شد این زمین مسجد بشه، نقشهای رو عبدالحمید نقرهکار تهیه کرد که توش دو طبقه پارکینگ و سالن کنفرانس و مسجد در کنار هم بودن اما در نهایت همونطور که گفتیم با توجه به اینکه ارتفاع گنبد از ساختمون ثبت ملی شدهی تئاتر شهر بالاتر میرفته، کار متوقف میشه. نقرهکار، استاد معماری دانشگاه علم و صنعته که توی طراحی مسجد و بناهای اسلامی معروفه. اینم بد نیست بدونیم که نقرهکار، سابقهی همسایگی چندین ساله با احمدینژاد داره (توی محلهی نارمک که همهمون میشناسیم و میدونیم گوجهفرنگیاش ارزونه) و بیش از ۴۰ ساله که با احمدینژاد رفیقن و رابطهی خانوادگی دارن.
اما داستان جور دیگهای رقم خورد و این پروژه قسمت آقای نقرهکار نشد وَ درنهایت تو دورهی شهرداری قالیباف به یه شرکت معماری واگذار شد که اسمش رو گفتیم «فلوویید موشن». موسس این شرکت که توی تهرانه خانم روستباریه به اسم کاترین اسپریدونف که به همراه همسر ایرانیش یعنی رضا دانشمیر شرکت رو میگردونن. این زوج معمار توی کارنامهشون طراحی پردیسِ سینماییِ ملت رو هم دارن. اعتراضایی هست سر اینکه اصلا چرا باید اینا انتخاب بشن. از اونجایی که مصاحبهها و گزارشهایی که تو این زمینه انجام شدن یا خیلی انصاف رو رعایت نکردهاند و به قول خودمون غش کردهان به یه سمتی، یا اگر هم سوگیری ندارند همهی ابعاد ماجرا رو بهروشنی مشخص نکردهاند، ما سعی کردیم از طریق اینستاگرام با این زوج معمار تماس بگیریم و حرفاشون رو داشته باشیم اما خب متاسفانه موفق نشدیم. یعنی جوابمون رو ندادن. اما توی مصاحبهای که این زوج سال ۹۶ کردهاند با یه مجلهی اینترنتی معماری میگن مسجد جایی برای عبادته و تو قرآن هم یه ساختار خاص برای طراحی مسجد معرفی نشده. دانشمیر میگه اگه قرار بود کنار پارک دانشجو و بنای تئاتر شهر مسجدی ساخته بشه، باید جوری ساخته میشد که با این محیط و بناهای پیرامونش ارتباط برقرار کنه و خب بهتره به شکل لنداسکیپ باشه و گنبدِ محدب شکل، میتونه با فضای پیرامون خودش دیالوگ تاریخی جدیدی برقرار کنه. جای دیگهای هم گفتهاند که متاثر از مسجد قبا یعنی قدیمیترین مسجد تاریخ اسلام بودن که به دست خود پیامبر ساخته شده و دربارهی ویژگی مسجد قبا معتقدن که «سادگی» ویژگی اصلی این مسجده.
کاش این معماران فرصتی میدادند، بیشتر در این مورد بدونیم. اما در هر صورت این زوج معتقدن که هدف این طراحی بیشتر سادگی بوده، یه جور سادگی فارغ از هر تزئیناتی که میتونه باعث بشه عبادت از اصل خودش دور بشه. در هر صورت اونا میگن برخلاف همهی مخالفتهایی که با این طراحی میشه، زمان بهترین داوره و بالاخره زمان مشخص میکنه که این طرح درست بوده یا نه. البته نباید فراموش کرد که همین الان هم طراحی مساجد تو دنیای مدرن دستخوش تغییرات فراوانی شده و به نظر اون تصور قدیمی که هر مسجدی باید گلدسته و مناره داشته باشه، دیگه تو این معماری الزاما جایی نداره. اینم بد نیست اشاره کنیم که معماری مسجد ولیعصر تو سال ۹۷ نامزد جشنوارهی جهانی معماری آمستردام هلند هم شده.
خلاصه اینکه با تایید قالیباف، دانشمیر و اسپریدونف کارِ طراحیِ این پروژهی ۵۰ میلیاردی رو شروع میکنن اما کمی بعد، ساختمون نیمهکارهی در حالِِ احداث با موجی از اعتراضات کارشناسان دینی مواجه میشه که به تدریج به تعطیلی پروژه میکشه کار میرسه به کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران وقت که یکی از اعضاش میگه «هنگام ورود به این مسجد با سازهای عمودی و خشن برخورد میکنیم که هیچ نشانی از مسجد ندارد، به عقیدهی من نباید به ساخت چنین بنایی که نشانهای از معماری اسلامی ندارد تن داد، بر همین اساس، قویا خواستار توفق پروژه هستم». مشکلات معماران این ساختمون همینجا تموم نمیشه و بعدا ازشون شکایت هم میکنن. البته نمیدونیم دقیقا کی شکایت کرده ولی خب اتهام عجیب اینکه مسجدی که شما ساختین مسجد نیست در نوع خودش جالبه! ولی خب این زوج معمار تو دادگاه با ارائهی ادله تونسته بودند ثابت کنند که اینجا مسجده!
خب بریم سراغ میرحیدر… فشارهایی که توی این جنجالها و رفتواومدا به میرحیدر وارد میشه باعث میشه دوبار سکته کنه. مرحیدر از خیانت تو ساختوساز صحبت میگه و خودش میگه هیچچیزِ این مسجد طبق اصول نیست. با همهی این حرفا میرحیدر و یاراش ۲۲ بهمن پارسال میآن توی این ساختمون نیمه تموم و یه جورایی با تحصن، ساختمون رو تحویل میگیرن. نماز مغرب را میخونن و میرحیدر قسم میخوره که چون اینا (یعنی شهرداری) هدف دیگهای به غیر مسجد دارن توی مسجد بمونه. خلاصه دو ماه توی مسجد میمونه میرحیدر شب میخابیده همونجا. از خونه براش آبوغذا میآوردن. حرفش این بوده که شهرداری میگفته اینجا مجتمع فرهنگیه حالا یه نمازخونهای هم داره ولی میرحیدر میگفته اینجا کلش مسجده! بعد به میرحیدر میگن که آقا نمون توی مسجد شبا. برای نماز بیا و مدیریت مسجد رو هم انجام بده. میرحیدر هم قبول میکنه ولی میگه یه شب که اومدم برم نماز دیدم پشت درِ شیشهای رو میلگرد جوش دادهان و مردم جمع شدند. نمازگزارا هم شیشهها رو شکستند و میلگردا رو با اره بریدند و وارد ساختمون شدن و نماز جماعتشون رو پشت سر میرحیدر خوندن!
میرحیدر توی درگیریش با شهرداری معتقده که دلیل اصلی این مشکلات اینه که میخوان اینجا رو هم مثل املاک نجومی بفروشن. که خب این رو میشه در راستای سیاستهای خصوصیسازی شهرداری دید که با اومدن قالیباف به اوج خودش رسید. اما ظاهرا مشکلات میرحیدر فقط به این موارد محدود نمیشه. اگه یادتون باشه اول این قسمت گفتیم که وقتی به مسجد سر زدیم دیدیم که در ورودی از جاش دراومده و شکسته. این قضیه گویا بر میگرده به درگیری بین میرحیدر و یه سری از بچههای مسجدی. مثل اینکه این بچهها که سهم خودشون رو توی راهافتادن مسجد هم داشتهاند قصد داشتند تو این مسجد پایگاه بسیج راه بندازن که با مخالفت میرحیدر مواجه شدن و این سهمخواهی فعلا که به نتیجهای نرسیده! انگار که این ساختمون جدا از حواشیای که داره، الان درگیر یه جور جنگ داخلی هم شده. خلاصه این مسجد یا مجتمع فرهنگی یا هرچی که اسمش رو بذاریم که الان تو یکی از شلوغترین چهارراههای ایران خودش رو به فضای شهری تحمیل کرده تا چند سال قبل حدود ۵۰ میلیارد تومن هزینه داشته، رقمی که میشد باهاش توی اون سالها ده تا مسجد محلی ساخت.
مفهومی توی مطالعاتِ شهریِ انتقادی وجود داره با عنوان ازآنِخودکردن یا مالِخودکردنِ فضاها. ایمان واقفی که توی همین حوزهی مطالعاتِ شهری انتقادی پژوهش میکنه، برامون در مورد این مفهوم کمی توضیح میده و بعد سعی میکنیم ببینیم که چطور میشه با استفاده از این مفهوم، حضور ساختمونِ این مسجد توی فضای پیرامونش رو بهتر تحلیل کنیم.
خب حالا با این نگاه، بهتر میشه متوجه شد که چطور حضور یه مسجد اونم پشت تئاتر شهر و کنار پارک دانشجو، میتونه توی دعوای بین فضاها قد علم کنه. چهارراهولیعصر تهران فقط تقاطع دو تا خیابون نیست بلکه تقاطع چند تا خردهفرهنگ هم هست: مثلاً ترنسکشوالها و همجنسگراها که پاتوقشون پارک دانشجوئه، هنریها و تئاتریها که اطراف ساختمون تئاتر شهر میپلکن، دانشجوها، دخترپسرهایی که قرار عاشقانهشون رو توی پارک یا اطراف ساختمون تئاتر شهر میذارن، دستفروشهای کنار خیابون ولیعصر و خیابون انقلاب یا کارگرهایی که توی پارک پرسه میزنن. مسجد سعی میکنه این فضا رو ازآنِخود کنه یعنی شیوهی بودنِ آدمها رو تعیین کنه. از طرفی با توجه به اینکه همراستا با فرهنگ غالب حکومت هم حرکت میکنه خب طبیعیه که قدرت داره. مثلاً قدرت داره که موقع اذان با صدای بلند اذان پخش کنه یا مثلاً کتابها یا محصولات فرهنگی مد نظر خودش رو بفروشه یا حتا توی مراسم مذهبی مناسکی که مورد نظرش هست رو برگزار کنه و خیلی کارهای دیگهای که باعث میشه توی نزاعِ مالِخودکردنِ فضا موفقتر از بقیهی نیروها باشه. البته هیچوقت نباید تخطی و مقاومت نیروهای دیگه رو فراموش کنیم که همیشه سعی میکنن به شکلی فضای حاکم رو به چالش بکشن!
این نهمین اپیزود از پادکست فلانور بود که خب باتوجه به اتفاقات اخیر با چند ماه تاخیر پخش شد. از اینکه به فلانور گوش میدید ممنونیم ازتون. اگر از کار ما خوشتون اومده لطف کنید ما رو به دوستان و آشناهاتون هم معرفی کنید. فلانور رو میتونید روی همهی اپلیکیشنهای پادگیر گوش کنید. حتما از طریق شبکههای مجازی پیشنهادات و نقدهاتون رو با ما به اشتراک بگذارید. این طبیعتا ما رو تو بالاتر بردن کیفیت کارمون کمک میکنه. مطالب تکمیلی این اپیزود و اپیزودهای دیگه رو میتونید روی سایتمون با آدرس فلانورپادکست دات کام ببینید. مطالب تکمیلی هر اپیزود شامل لوکیشن سوژهی اپیزود، عکس، متن اپیزود، منابع و چیزای دیگهس.
همیشه داستان این ساختمون عجیب غریب برام سوال بود
مرسی که پاسخ دادی به سوالم